سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، پرده ای جلوگیر از آفتها است . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 89 خرداد 31 , ساعت 2:36 عصر

یک عمر نشستم و اندیشه کردم در احوال آدمیان

خسته که شدم حاصل عمر را بردم سر چهارراه گذاشتم به حراج

خنده ها را سه جفت صد تومان، تمام شد

لبخندها دانه ای یک نگاه، بردند سر دست

گریه ها اما همه روی دستم ماندند

زیر فی میدهم هزار تا به هیچ با یک عمر ضمانت و خدمات پس از فروش

خریداری نیست؟

خانم ها، آقایان، من دارم برای همیشه از اینجا میروم

دل را هم اگر دل باشد اشانتیون میدهم روی گریه ها

باز هم خریداری نیست؟!

باشد، نخواستید، دل و گریه ها را توی جوی کنار خیابان ریختم.

-دیگر به تو هم شک دارم، آخر دیروز یکی میگفت آن کلاغی هم که پرید از فراز سر ما، پرنده بود

-مگر پرنده قار قار میکند؟

-لابد میکند.

تو از کلاغ کمتری؟!

______________________________________________________________________________________


لیست کل یادداشت های این وبلاگ